«رضا یاراحمدی» نه تنها مجسمه ساز، بلکه نقاش مهمی است

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، شاهین ترکمن گفت: رضا یاراحمدی نقاش و مجسمه ساز برجستهای بود و در کنار فعالیت هنری شخصیاش، سهم بسزایی در شکلگیری نهادهای صنفی هنرمندان از جمله انجمن هنرمندان مجسمه سازان ایران داشت.
او ادامه داد: رضا یاراحمدی را از سال های دور و به واسطه هم دوره بودن با برادرم در هنرستان می شناسم، بعدها هم مجموعه دار آثارش شدم. حتی قرار بود در سال 1396 نمایشگاهی از آثارش در گالری سهراب برپا کنیم که متاسفانه با درگذشتش این امکان فراهم نشد.
او افزود: یاراحمدی هنرمند مهمی است و ضرورت این وجود دارد که آثار دیده شوند. او از نمایندگان مهم نسل خودش به شمار می رود. در دوره ای که مجسمه سازان متریالی چون برنز، سنگ و چوب را دستمایه کارشان قرار می دادند او از آهن به عنوان متریال اصلی مجسمه هایش استفاده کرد.
مدیر گالری سهراب ادامه داد: رضا یاراحمدی جز نخستین کسانی است که رویکردش نسبت به مجسمه سازی بسیار معاصر است و بعدها برخی در مجسمه سازی متاثر از او هستند. اما در زمان خودش اهمیت کارش آن گونه که بود، دانسته نشد.
او ادامه داد: یاراحمدی در بسیاری از بینال های شهری حضور داشته و مجسمه های متعدد شهری ساخته که مهم ترین مجسمه شهری او فردوسی است.
ترکمن ادامه داد: یاراحمدی خیلی تمایل داشت که در سال های آخر عمرش نقاشی هایش دیده شوند، از او مجموعه نقاشی، مجسمه، طراحی و طراحی هایی که برای ساخت مجسمه هایش کرده نیز به جا مانده، از این رو تصمیم گرفتیم که در نخستین نمایشگاهی که از آثار او برپا می کنیم تمرکزمان را روی نقاشی های او بگذاریم و در سال های پیش رو نمایشگاه های دیگری از آثار او برپا کنیم.
مدیر گالری سهراب ادامه داد: رضا یاراحمدی روح بسیار لطیفی داشت و این موضوع در شعرها و نقاشی هایش مشهود است. او نقاش طبیعت گرا بود. بیشتر او را با مجسمههایش میشناسد اما او نقاش مهمی در تاریخ هنر ایران به شمار میرود و نقاشی های او در مقایسه با مجسمه هایش کمتردیده شدهاند.
توکا ملکی پژوهشگر هنرها تجسمی نیز درباره نمایشگاه راز آن درخت آشنا گفت: من رضا یاراحمدی را به واسطه گفت وگوهایی که با هم دورههایی او از جمله سعید شهلاپور داشتم، شناختم. تا پیش از برپایی این نمایشگاه، فقط مجسمههایش را دیده بودم و نمیدانستم که او نقاش هم هست.
او افزود: یاراحمدی در حجم، زبان و امضای شاخص خود را دارد به ویژه مجموعه درختها که به شدت رفتار طراحی در آنها مشهود است ولی هیچ وقت تصور نمیکردم که نقاشی هم میکشیدند. تجربه نشان میدهد کسانی که در دو زمینه کار میکنند یک زمینه کاریشان تحت شعاع دیگری قرار میگیرد و ممکن است به قوت دیگری نباشد.
این پژوهشگر هنرهای تجسمی ادامه داد: نقاشیهای رضا یار احمدی به نظرم شگفتانگیز هستند. برای آن که رفتارشان با خط قلم، بافتها، تکسچر و به تصویر کشیدن طبیعت جذاب است. با تماشای نقاشیهایشان به شدت معلوم است که فضای نقاشی را میشناسند و با این که در برخی از آثارشان ردی از المانهایی که در ساخت مجسمههایشان هم مثل اسبها و درختها به چشم می خورد، ولی نقاشیها ویژگیهای خاص خودشان را دارند و اتفاقاً نقاشیهایش بسیار قابل تامل هستند.
ملکی ادامه داد: اگر بدون آن تصویری که از رضا یار احمدی مجسمهساز، در ذهن داریم به نقاشیهایش نگاه کنیم با یک نقاش طبیعت پرداز روبرو میشویم که قلم بسیاراستوار وقویی دارد روبرو می شویم. چقدر خوب است که گالری سهراب برای معرفی چهره جدیدی از این هنرمند پیشقدم شده و ما رضا یاراحمدی را به گونه دیگری میشناسیم.
مرتضی اسدی نقاش و هم دوره رضا یاراحمدی گفت: من رضا یار احمدی را از سال ۱۳۵۴ و هنرستان هنرهای زیبا میشناسم من و او و برادرش محمد هم کلاس بودیم و سه سال با هم، هم درس بودیم. یادم میآید آن زمان کلاسهای مجسمهسازی در زیرزمین هنرستان برگزار میشد و در آن جا ما ساعتها مشغول ساخت مجسمه بودیم.
او افزود: من هم دوست داشتم که پس از هنرستان مجسمهسازی را ادامه بدهم اما به واسطه نداشتن امکانات لازم، مجسمهسازی را رها کردم اما رضا مجسمهسازی را به صورت حرفهای ادامه داد و محمد هم پس از هنرستان، تمرکزش را روی نمایشنامهنویسی گذاشت.
او افزود: مدتی هم با هم در کلاس شعر سیاوش کسرایی شرکت میکردیم. او شعرهای بسیار خوبی می سرود و در عین حال که روحیه بسیار لطیفی داشت سهم بسزایی درتحلیل و نقد شعرها داشت. او از همان زمان نگاه و شخصیت اکسپرسیوی داشت.
او در کنار علاقه به ادبیات، طراحی و نقاشی به موسیقی هم علاقه داشت و مدتی نیزشاگرد علی اکبر شکارچی بود و کمانچه می زد.
این نقاش ادامه داد: پس از هنرستان من در دانشگاه تهران و رضا یاراحمدی در دانشکده هنرهای ترئینی پذیرفته شد و مجسمهسازی را به صورت حرفهای دنبال کرد اما با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه، او به همراه جمعی از دوستان مدتی کارگاهی اجاره کرد و مجسمهسازی را دنبال کرد.
اسدی ادامه داد: چون مجسمهسازی برای یاراحمدی بسیار مهم بود اوبه همراه تعدادی از مجسمه سازان تلاش کردند و بنیان انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران را گذاشتند اما در انجمن آن گونه که باید قدر او ندانستند و برخی با تنگ نظری زمینه جدایی او را از انجمن فراهم کردند.
او افزود: یاراحمدی چون تسلط خوبی به مرمت آثار داشت، مدتی مشغول مرمت نقش برجسته مجلس شورای ملی سابق بود و در مرمت بسیاری از بناهای مهم تهران نقش داشت.
اسدی با اشاره نقاش بودن رضا یاراحمدی گفت: همه او را به عنوان مجسمه ساز میشناسند اما او اتفاقاً نقاشی را خیلی زودتر از مجسمهسازی شروع کرد و نمایشگاهی که از نقاشیهای او در گالری سهراب برپا شده از جمله نمایشگاههای مهم این روزهاست.
اسدی ادامه داد: با این که یاراحمدی در مجسمهسازی از آهن استفاده میکرد اما در نقاشیهایش از فضای سخت فلز فاصله گرفته و زیبایی طبیعت را به تصویر کشیده است. به نظر من او یکی از مهمترین منظره پردازن روزگار ماست و در نقاشی معاصر ایران حرفهایی برای گفتن دارد.
قدرت الله عاقلی مجسمه ساز گفت: رضا یاراحمدی نقش بسزایی در شکلگیری انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران داشت و مجسمه ساز مهمی به شمار میرود. او پس از انقلاب نخستین نمایشگاه مجسمه را در گالری سیحون گذاشت و در این نمایشگاه مجموعهای از فیگورهای آدمهای کشیده با پاهای کوتاه را به نمایش گذاشت که اتفاقاً نمایشگاه خوبی بود.
او افزود: رضا یاراحمدی نه تنها مجسمهسازی خوبی بود بلکه او مرمتگرو نقاش خوبی بود. به نظرم او در عرصه مجسمهسازی از زمانه خود جلوتر بود و رفتار مدرنی در مجسمهسازی داشت و مجموعه درختهای او بسیار مدرن هستند. او با مجسمههایش تعریف جدیدی از فضا، حجم ارائه داد و مجسمههای او بسیار مینیمال، حرکتی و در عین حال اکسپرسیو هستند.
این هنرمند مجسمه ساز ادامه داد: یاراحمدی با این که مجسمه ساز مهمی بود و در بینالهای مجسمهسازی شرکت کرد و آثار قابل تاملی خلق کرد اما از بینال سوم مجسمهسازی که پرویز تناولی دبیری آن را برعهده داشت، کنار گذاشته شد. در انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران نیز این اتفاق برای او افتاد.
جعفر نجیبی مجسمه ساز و از هم کلاسیهای رضا یاراحمدی در هنرستان گفت: رضا یاراحمدی بسیار هنرمند پرکار و فعالی بود و مجسمههای او از زمان خودش بسیار جلوتر بود. مجموعه درختهای او که در گالری برگ به نمایش آمد از مجسمههای موفق او به شمار میروند.
او افزود: به نظرم مرگ به او فرصت نداد مجموعه آثارش را کامل کند اگر او فرصت بیشتری برای کار و زندگی داشت امروز جایگاه تثبیت شده تری در هنر ما داشت.
سوگند میرزایی سفالگر و همسر رضا یاراحمدی هم گفت: به واسطه این که رضا یاراحمدی پسرخاله من است، او را از دوران کودکی میشناسم او خیلی زود نقاشی را شروع کرد و برای ادامه تحصیل در هنرستان تجسمی ثبت نام کرد و بعد هم وارد دانشکده هنرهای تزیینی شد.
او افزود: به واسطه این که من سفالگر هستم، سالها با هم آتلیه مشترک داشتیم و من بسیار از او آموختهام. بدون اغراق او در ساخت و نهایی کردن برخی از حجمهای بزرگ من نقش بسزایی داشت.
این هنرمند با اشاره به دلبستگی عمیق رضا یاراحمدی به شعر و ادبیات گفت: او علاقه بسیار زیادی به شعر داشت و از دوران نوجوانی در کارگاههای سیاوش کسرایی شرکت میکرد و شعرهای متعددی از او به جا مانده کهامیدوارم بزودی منتشر شود.
این هنرمند ادامه داد: تأثیر شعر و ادبیات بر مجسمهها و نقاشیهای رضا یاراحمدی مشهود است. او دوران کودکیاش را در طبیعت گذرانده بود و اسبها، کلاغها و گاوها که از موتیفهای تکرار شوند آثارش به شمار میروند، آن چنان در ذهن و جانش ماندگار شده بودند که همواره در آثارش حضور داشتند.
نمایشگاه آن درخت آشنا از سوم تا ۲۰ اسفندماه در گالری سهراب میزبان علاقهمندان خواهد بود.
24457