چرا تفکر انتقادی در جامعه رشد نکرد؟ / شکاف جدی بین نگاه حکومتی و تحولات جدید رسانهای / مشارکت رسانه در سیاستگذاری عمومی؛ چرا و چگونه؟!

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از روابط عمومی خانه اندیشه ورزان، در این نشست حاضران بر اهمیت نقش رسانهها در فرآیند سیاستگذاری، از طرح مسئله تا ارزیابی، تاکید کردند. چالشهایی نظیر شکاف و قطبیدگی میان فضای سیاستگذاری و رسانه، نگاه سطحی برخی مسئولین به مسائل و تاثیرپذیری بیش از حد آنها از رسانهها و سلبریتیها، فقدان پیوست رسانهای در قانونگذاری (مانند طرح صیانت)، شکاف بین نگاه حکومتی و تحولات رسانهای، ضعف رسانهها در اعمال فشار بر قدرت، و مشکلات فضای رسانهای کشور (انتشار اطلاعات نادرست، تمرکز بر مسائل مجازی کماهمیت برای عموم) مورد بحث قرار گرفت. در مقابل، ظرفیت رسانهها در افزایش سرعت حل مشکلات، جلب توجه عمومی به مسائل پیچیده، کمک به اصلاحات قانونی و ساختاری، و تاثیرگذاری اندیشکدهها از طریق رسانهها مورد اشاره قرار گرفت. نهایتاً بر ضرورت بهرهگیری مؤثر از رسانهها با نگاهی حرفهای و توجه به ابعاد مختلف تاثیرگذاری آن (انتقال اطلاعات و احساسات) تاکید شد.
لزوم سیاستگذاری شفاف و استفاده صحیح از رسانه در بحرانها
در ابتدای این نشست میلاد گودرزی، مدیر اندیشکده حکمرانی مشارکتی ایرانیان، ضمن اشاره به فرآیند سیاستگذاری عمومی و نقشی که رسانهها در هر گام آن میتوانند ایفا کنند، گفت: «در نسبت سیاستگذاری و رسانه، میتوانیم به دو دسته کلی از کنشگران عرصه عمومی اشاره کنیم: اول، رسانههای مسئلهمحوری که فراتر از روزمرگیها و صرف انتشار اخبار، به دنبال نقشآفرینی در حل مسائل عمومی هستند و دوم، اندیشهورزان و سیاستگذارانِ رسانهفهمی که برای رسانه و افکار عمومی شأن ویژهای قائل بوده و از مشارکت آنها در حل مسائل عمومی بهره میگیرند. از افراد حاضر در این دورهمی که به نوعی از هر دو دسته مذکور در میان آنها مشاهده میشود، میخواهم که نکات خود پیرامون نسبت رسانه و سیاستگذاری را بیان کرده و ناظر به تجربه خود، درمورد راههای اثربخشی بیشتر کنش رسانهای در حل مسائل عمومی صحبت کنند.»
میان فضای سیاستگذاری و رسانه، یک شکاف و قطبیدگی وجود دارد
نظری، مدیرعامل خانهاندیشهورزان گفت: «خانه اندیشهورزان مانند یک «خوان»، نقش پشتیبانی از اندیشکدهها را بر عهده داشته و هدف اصلی آن افزایش بهرهوری و اثرگذاری زیستبوم سیاستپژوهی برای بهبود حکمرانی و توسعه کشور است. در نسبت فضای سیاستگذاری و رسانه، یک شکاف و قطبیدگی وجود دارد؛ برخی اندیشکدهها رسانهها را پر از هیاهوی خبری میدانند و از آنها دوری میکنند، درحالیکه برخی دیگر رسانه را ابزار سیاستگذاری میبینند. از سویی، برخی موضوعات سیاستگذاری نیازمند دور ماندن از رسانهها هستند تا از آسیبهای احتمالی جلوگیری شود.»
نوعی از اندیشکدهها، رسانه را به خدمت ایده خود میگیرند
مهدی خراطیان، مدیر اندیشکده احیای سیاست با مرور تجربه خود از سیاستپژوهی و کنش رسانهای، گفت: «بسیاری از مسئولان به مسائل، سطحی نگاه میکنند و بیشتر تحت تأثیر رسانهها و سلبریتیها قرار دارند. این نگرش باعث میشود که تحلیلهای عمیقتر به فراموشی سپرده شوند و مسائل اصلی حل نشوند. در این شرایط، تلاشها برای تغییر و پیشبرد اندیشههای جدید با موانع جدی روبهرو است، چرا که قدرت و سازوکار تصمیمگیری در اختیار افرادی است که به مسائل فلسفی و نظریات حکمرانی توجه ندارند و تحت تأثیر رسانه هستند.
خراطیان با بیان اینکه اندیشکدهها در دنیا ۳ دسته هستند، در ادامه توضیح داد که: «دسته اول مشاورهای و دسته دوم آکادمیک و دسته سوم ادووکیسی هستند که اندیشکده من از این نوع است. در واقع ما پس از سالها کار سیاستپژوهی و تولید و اراده گزارش سیاستی به مسئولین، به این نتیجه رسیدیم که باید با تولید محتوا وارد عرصه عمومی شد، اما نه محتوای زرد. این نوع اندیشکدهها برای اثرگذاری در سیاستگذاریهای عمومی باید در چهارراه آکادمی، رسانه، بیزینس و حکومتی فعالیت کنند. در اینجا رسانه به عنوان ابزاری مهم برای انتقال پیام و اندیشه باید به درستی در خدمت این اندیشکدهها قرار گیرد تا بتوانند تأثیرگذار باشند.»
رسانه نمایندگان مجلس را از محدودیتهای محلی فراتر میبرد
امیرحسین ثابتی، نماینده مجلس، با مرور تجربیات خود از تأثیرگذاری رسانه در اصلاح امور گفت: «رسانهها میتوانند سرعت حل مشکلات را افزایش دهند و در مواقعی که مسائل پیچیده یا پرچالش هستند، با جلب توجه عمومی به حل مسئله کمک کنند. نمایندگان مجلس میتوانند با استفاده از رسانهها در راستای اصلاحات قانونی و ساختاری عمل کنند و به مسائل کلانتر جامعه پرداخته و از محدودیتهای محلی فراتر بروند. البته در این مسیر، چالشهایی نیز وجود دارد که شامل عدم هماهنگی در نهادهای مختلف، مشکلات ساختاری و تاثیرات منفی برخی رسانههاست.»
«طرح صیانت» مثالی از فقدان پیوست رسانهای در قانونگذاری
سید علی محسنیان، مدیر دفتر رسانه و ارتباطات مرکز پژوهشهای مجلس با اشاره به الزامات سیاستگذاری گفت: «در سیاستگذاری، گاهی لازم است برخی موضوعات چراغ خاموش پیش بروند، درحالیکه در مواردی دیگر، همراه کردن افکار عمومی ضروری است. تجربه طرح صیانت نشان داد که نبود پیوست رسانهای مناسب، موجب سوءبرداشتهای گستردهای میشود. این طرح در چند مرحله گسترش یافت و با ورود نهادهای مختلف، ذینفعان و مخالفان بیشتری پیدا کرد. برخی بخشهای دولتی و خصوصی در تعارض منافع قرار گرفتند و به دلیل عدم اطلاعرسانی شفاف، تصورهای نادرستی درباره مفاد طرح شکل گرفت. در برخی موارد، تغییرات غیرمنتظره در متن طرح اعمال شد که روند تصمیمگیری را پیچیدهتر کرد.»
طرح صیانت، یک نمونه بارز ناکارآمدی سیاستگذاریهاست
مرضیه ادهم، پژوهشگر حوزه فضای مجازی گفت: «در سیاستگذاری رسانهای ایران، یک شکاف جدی بین نگاه حکومتی و تحولات جدید رسانهای وجود دارد. در گذشته، رسانهها بهویژه رسانههای رسمی، بهعنوان ابزارهایی برای انتقال اطلاعات از بالا به پایین عمل میکردند. این رویکرد باعث شد که در مواجهه با اینترنت و رسانههای غیررسمی، نتوانند خود را وفق دهند. اینترنت و شبکههای اجتماعی با سرعت بالای تحولات خود باعث شد که مردم به دنبال اطلاعات بیشتر از منابع غیررسمی باشند و بسیاری از آنها، بهویژه اینفلوئنسرها، در روند شکلگیری افکار عمومی نقش به سزایی پیدا کنند. متاسفانه در کنار این تغییرات، سواد رسانهای و تفکر انتقادی در جامعه رشد نکرد. یکی از نمونههای بارز ناکارآمدی سیاستگذاریها، طرح صیانت بود که هدفش کنترل فضای مجازی بود. این طرح نتواست با ویژگیهای جدید فضای دیجیتال همگام شود و بیشتر بهجای مواجهه با چالشهای جدید، به دنبال محدود کردن رسانهها و فضای آزاد اینترنت بود.»
رسانهها در اعمال فشار بر قدرت ضعف دارند
علی سعد، قائم مقام خانه اندیشهورزان با اشاره به نقش اندیشکدهها در تولید ایدههای سیاستی گفت: «در بسیاری از کشورها، اندیشکدهها نقش مهمی در تولید، انتشار و اجرای ایدههای سیاستی دارند. این اندیشکدهها معمولاً به دو دسته تقسیم میشوند: تولیدکننده ایدههای سیاستی و انتشاردهنده این ایدهها. در حالی که در ایران، اندیشکدهها بیشتر به تفکر و ایدهپردازی محدود هستند و از ظرفیتهای رسانهای برای پیشبرد اهداف خود استفاده نمیکنند. این در حالی است که در دیگر کشورها، اندیشکدهها معمولاً به کمک رسانهها و با فشار افکار عمومی تلاش میکنند تا ایدههای خود را به مرحله اجرایی برسانند. البته یکی از چالشهای موجود در ایران، ضعف رسانهها در نقد و اعمال فشار بر قدرت است. رسانهها در اینجا غالباً به جای نقد سازنده، بیشتر به انعکاس اخبار میپردازند. البته از آن سو، کمپینهای رسانهای در ایران میتوانند مانع از پیشرفت برخی ایدههای سیاستی شوند، مانند طرح صیانت که علیرغم حمایت برخی گروهها و نهادها، به دلیل فشار رسانهها و افکار عمومی متوقف شد.»
در جنگها، رسانه به اندازهی جنگافزارها مهم است
حامد هادیان، خبرنگار بحران با اشاره به نقش مهم رسانهها در بحرانها گفت: «در جنگها و درگیریهای بینالمللی، رسانه در کنار ابزارهای نظامی بهعنوان ابزاری مؤثر عمل میکند. مشاهدات مستقیم من از جنگهای اخیر نظیر اوکراین، سوریه و… نشان میدهد که علاوه بر تسلیحات، کنترل افکار عمومی از طریق رسانه بهاندازه جنگافزارها اهمیت دارد. در برخی کشورها، رسانه بهعنوان یک ابزار قدرتمند با سیاستگذاری شفاف به کار گرفته میشود، اما در برخی دیگر، استفاده از آن غیررسمی و کنترلنشده است. نگاه غیرحرفهای به رسانه، یکی از موانع اصلی در بهرهگیری مؤثر از آن محسوب میشود. در کشور ما بسیاری از مدیران رسانهای، همانند الگوی سنتی سازمانهای دولتی، رسانه را از بالا به پایین هدایت میکنند و تصور میکنند که میتوانند آن را بهطور کامل کنترل کنند.»
بسیاری از مشکلات مردم از دید رسانهها و حاکمیت دور میماند
الهام عابدینی، فعال رسانهای و مجری تلویزیون با اشاره به مشکلات فضای رسانهای کشور گفت: «رسانههای رسمی، به ویژه در مواقع بحران، اغلب تحت فشار قرار میگیرند و اطلاعات نادرستی را منتشر میکنند که بعدها تکذیب میشود و این اشتباهات باعث کاهش اعتماد مردم به رسانهها میشود. از سویی دیگر، تمرکز بیش از حد بر روی مباحثی که در فضای مجازی مانند توییتر مطرح میشوند، در حالی که بسیاری از این مسائل برای مردم عادی دغدغه اصلی نیستند، موجب شکاف میان مردم و رسانهها شده است. در برخی موارد دستگاههای حاکمیتی به اشتباه تصور میکنند که دغدغههای مطرح در فضای مجازی نمایانگر نگرانیهای واقعی جامعه هستند، در حالی که این مسائل ممکن است در سطح جامعه گستردگی نداشته باشند. شکاف بین فعالان رسانهای و مردم عادی نیز به این مشکلات دامن میزند، زیرا بسیاری از موضوعات و مشکلات روزمره مردم از دید رسانهها و حاکمیت دور میمانند.»
نباید به صرف انتقال اطلاعات در رسانهها اکتفا کنیم
سجاد اکبری، مدیر فرهنگسرای اندیشه با اشاره به نقش اندیشکدهها گفت: «اندیشکدهها که مسئول تحلیل مسائل و ارائه راهکارهای حکومتی هستند، بدون داشتن قدرت اجرایی نمیتوانند تأثیرگذاری قابلتوجهی داشته باشند. در بسیاری از کشورها، اندیشکدهها با احزاب سیاسی ارتباط دارند و به نوعی در فرآیند سیاستگذاری وارد میشوند، اما در ایران این نهادها غالباً فاقد قدرت اجرایی هستند و بیشتر در نقش مشاور عمل میکنند. رسانه نیز بهعنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات، نقشی مهم در اعمال قدرت دارد. با این حال، فهم سطحی از رسانه، مانند تمرکز بر تعداد فالوورها و بازدیدها، موجب شده که اثرگذاری احساسی رسانه نادیده گرفته شود. رسانه باید شخصیتی معتبر و متناسب با محتوای خود بسازد تا تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد. انتقال صرف اطلاعات به تنهایی کافی نیست و باید در کنار آن به انتقال احساسات و ایجاد رابطه احساسی با مخاطب توجه کرد.»
در ایران قدرت بهجای مسئولیتپذیری، ابزار حذف و مانعتراشی است
سعید فضل زرندی مدیر و سردبیر برنامه تمام رخ هم با بیان اینکه در ایران قدرت بهمعنای مسئولیتپذیری وجود ندارد، گفت: «در کشور ما قدرت فقط به معنای جلوگیری کردن از فعالیت یکدیگر معنی میدهد؛ یعنی همه میکوشند تا مانع فعالیت همدیگر شوند، حال از زاویه مثبت که مثال آن افشای فساد است و یا از زاویه منفی همانند مواردی چون کمپین اخراج افاغنه. در چنین فضایی رسانه سایه سیاست است و رسانه ما هم درگیر همین بحران مسئولیتپذیری است.»
216216