اردوغان در باتلاق سوریه گیر کرده است ؟
، ۸۸ روز از خروج بشار اسد حاکم پیشین سوریه از دمشق و کشورش گذشته است. در این مدت «احمد الشرع» ملقب به ابومحمد الجولانی جایگزین وی شد. جولانی رهبری گروه موسوم به «هیئت تحریرالشام» را بر عهده دارد و پیش از آن در گروههای القاعده و داعش فعالیت داشته است. او مسئول مرگ هزاران شهروند سوری و عراقی است.
با سقوط نظام سوریه، برخی از طرفها هر کدام از جهتی خود را در این اتفاق ذینفع معرفی کردند. آمریکا و رژیمصهیونیستی سقوط نظام سوریه را جشن گرفتند و ترکیه علاوه بر آن، روی کارآمدن تحریرالشام را نشانهای از نفوذ خود تلقی کرد.
با این وجود، به نظر میرسد تحولات، حداقل آنگونه که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه و تیمش انتظار داشتند، پیش نرفت. منطقه یک نمونه مشابه دیگر نیز طی سالهای اخیر داشته است. با سقوط نظام جمهوری در افغانستان در تابستان سال ۱۴۰۰ (۲۰۲۱) و روی کارآمدن طالبان، پاکستان آن را نشانهای از تسلط خود بر این کشور تلقی کرد، اما امروز درگیر زد و خوردهای مرزی با طالبان و تحرکات تروریستی در داخل خاکش است.
با این حال، سقوط کابل برای پاکستان ماه عسلی میانمدت داشت، اما به نظر میرسد برای ترکیه، ماه عسل مزبور کوتاهتر بوده است؛ موضوعی که نویددهنده تلختر شدن آن هم به شمار میرود. کسانی که فیلمنامه سقوط اسد را برای اردوغان نوشتند، نسخهای کوتاه و سانسورشده را به وی داده بودند؛ مدعی کلیدداری غرب آسیا حالا با مشخص شدن بخشهای دیگری از سناریو، خود را در حال گام برداشتن بر لبه پشت بام دیده و از ترس سقوط، به همه حمله میکند.
مروری بر تحولات در ماه چهارم
گویی چهار ماه از زمان سقوط دمشق گذشته است. در این بخش برخی از مهمترین تحولات مورد بررسی قرار گرفتهاند.
۱. پس از مدتها، لحن مقامات ترکیه در قبال تحرکات رژیمصهیونیستی در سوریه تندتر شده است. با سقوط نظام سوریه، ترکیه درصدد یکسره کردن کار سرکوب کردها بود، اما فروپاشی ارتش اسد بر مناطق تحت سیطره و میزان سلاح کردها افزود.
در حال حاضر رژیمصهیونیستی از طریق جنوب قصد دارد خود را بهطور مستقیم به سرزمینهای کردنشین سوریه و سپس عراق و ترکیه متصل کند. فریبخوردگی و شتابزدگی ترکیه در تحولات سوریه و خوشبینیاش نسبت به آن، در حال آشکار شدن است.
ترکیه با بازی در نقشه آمریکا و رژیمصهیونیستی برای ساقط کردن نظام سوریه نه تنها فرصت سرکوب کردها را نیافته است، بلکه در حال نظاره کردن خیانت تلآویو و تلاشش برای دسترسی به سرزمینهای کردنشین است.
۲. اخبار مختلف حکایت از آن دارند که رژیمصهیونیستی در حال لابی برای باقی ماندن پایگاههای نظامی روسیه در سوریه است. این مسئله فشارهای ساختاری بر قضیه سوریه را نشان میدهد.
رژیمصهیونیستی در سوریه دو هدف عمده شامل توسعهطلبی ارضی و حفظ امنیت دارد. هر دو این اهداف از طریق تضعیف قدرت در سوریه به دست میآید؛ چه دولت مرکزی، دولتهای محلی و یا دولتهای خارجی حاضر در این کشور.
با سقوط اسد، محور مقاومت در سوریه به مشکل خورده و روسیه نیز در موضعی تدافعی قرار گرفت. با این حال، صهیونیستها خواهان تضعیف ترکیه و هیئت تحریرالشاماند که طی چند ماه اخیر موفقیتهایی کسب کردهاند.
با سقوط نظام سوریه، روسیه که در این کشور قدرتی داشت تضعیف شد و حالا صهیونیستها قصد دارند با حفظ پایگاههای مسکو در این کشور، ترکیه و تحریرالشام را ضعیف کنند.
۳. جولانی نتوانست با تسلط بر بخشهای بیشتری از سوریه، نفوذ ترکیه را در ابعاد بزرگ افزایش دهد. کماکان حیطه نفوذ او نواری است که در غرب، از سمت شمال به جنوب کشیده شده و شهرهای بزرگی چون حلب، حماه، حمص و دمشق را دربرمیگیرد. تنها منطقهای که جولانی بیشتر از اسد در دست دارد، ادلب است؛ با این حال اگر اسد بر ادلب تسلط نداشت، هماکنون جولانی نیز در دو استان ساحلی لاذقیه و طرطوس دچار مشکل است.
در شرق، کردها قدرت بیشتری گرفتهاند و همزمان داعش در حال رشد است. در جنوب نیز رژیمصهیونیستی پیشروی کرده و قصد دارد دروزیها را برای تجزیه استانهای جنوبی تحریک کند.
جولانی بر میزان مناطق تحت نفوذ ترکیه در ظاهر افزوده، اما این به معنای قرار گرفتن سوریه تحت نفوذ آنکارا نیست، زیرا به دلیل وجود نیروهای مختلف، یکپارچگی در این کشور معنا ندارد. از سوی دیگر، مستقر شدن جولانی در ادلب باعث شده او با ازدیاد قدرت و ارتباطات بینالمللی، حتی در جایی مانند ادلب مستقلتر عمل کند. در نتیجه، نفوذ ترکیه در سوریه همچنان با تلاطم جدی روبهروست.
۴. یک ماه قبل، وزیر خارجه ترکیه ادعا کرد کشورش دارای ۸۰ هزار نیروی مسلح در سوریه است. این تعداد، حداکثر توان تروریستهای مورد حمایت ترکیه است.
برای مقایسه، تعداد نفرات حشدالشعبی عراق حداقل ۱۲۰ هزار نیرو تخمین زده میشود و در تخمینهای حداکثری این تعداد به ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر نیز میرسد. تعداد نیروهای حزبالله هم بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نفر تخمین زده میشوند؛ گرچه به دلیل محدودیتهای میدان نبرد در لبنان طی جنگ اخیر با رژیم، نفرات کمتری به میدان نبرد گسیل شدند. منابع رسانهای صهیونیست، تعداد نیروهای شاخه نظامی حماس را در منطقه کوچک و کمجمعیت غزه ۳۰ هزار نفر تخمین میزنند.
این اعداد نشان میدهد توان نظامی تروریستهای ترکیه در سوریه با وجود تمام پشتیبانیها، چندان زیاد نیست. در حقیقت آنچه به سقوط نظام سوریه منجر شد، فشار تحریمها، جنگ روانی، استفاده پرحجم از تسلیحات هدایت دقیق در نبرد حلب و بیشتر از همه، توطئه و معامله بینالمللی و منطقهای بود که در آن عناصری از دولت، ارتش و حزب بعث سوریه نقش داشتند.
عیار توان رزمی تروریستهای تحریرالشام در هجوم چندی قبل آنها به روستاهای مرزی با لبنان آشکار شد. تحریرالشام با ادعای نقش ساکنان این روستاها در انتقال سلاح برای مقاومت لبنان به این مناطق هجوم برد. با توجه به مناسبات خانوادگی و مذهبی بین طوایف دو سوی مرز، افراد مسلح قبایل لبنانی نزدیک به مقاومت وارد درگیری با نیروهای تحریرالشام شده و ضمن منهدم کردن یک تانک و ساقط کردن دستکم دو پهپاد این گروه و به اسارت گرفتن چند تروریست، قدرت خود را به رخ کشیدند.
پیچیده شدن این درگیری باعث شد تا تحریرالشام در چند نوبت دست به انتقال نفرات و تجهیزات بیشتری به مرز بزند و حتی مرهف ابوقصره، وزیر دفاع دولت جولانی نیز برای مدیریت اوضاع به منطقه آمد. با ناکامی تروریستها، آنها از مرز عقبنشینی کردند.
هیئت تحریرالشام در این قضیه برای محاصره مقاومت لبنان ماموریت و پروژهای بینالمللی داشت و از حداکثر قوای در دسترس خود بهره گرفت، اما علیرغم بهرهگیری از توپخانه، پهپاد، تانک و عالیرتبهترین فرماندهان خود، در برابر قوای حداقلی مقاومت لبنان که در قالب نیروهای قبایل سازماندهی شده بودند، ناکام ماند.
درگیریهای مرزی نشان داد که اگر طی ماهها یا سالهای آتی، مقاومت لبنان خود را بازسازی کرده و از تهدید نظامی رژیم صهیونیستی کاسته شود، در صورت برنامهریزی خواهد توانست از حمص تا دمشق برای تحریرالشام مشکلات بزرگی ایجاد کرده و حتی این مناطق را به کمک مقاومت مردمی سوریه پاکسازی کند.
واقعه پیجرها به آسیب دیدن هزار نفر از نیروهای مقاومت لبنان منجر شد و از سوی دیگر هجوم ۵ لشکر ارتش رژیمصهیونیستی با بیش از ۷۰ هزار سرباز به جنوب این کشور مجالی برای توجه این گروه به سوریه باقی نگذاشت. از سوی دیگر با توجه به اولویتهای جبهه لبنان، بخشی از نیروهای مقاومت از سراسر منطقه و سوریه برای کمک به لبنانیها به این کشور رفتند. با برطرف شدن این مشکلات، همانگونه که سوریه سقوط کرد، امکان احیای آن وجود دارد.
۵. تحریرالشام کماکان بر مرز با لبنان مسلط نشده و با توجه به پیوستگی این منطقه از طریق صحرای حمص با عراق، جریان انتقال سلاح برای مقاومت این کشور کم و بیش ادامه دارد.
۶. از نظر تعداد نفرات مسلح، گروههای مختلف مورد حمایت ترکیه در سوریه ناهمترازی دارند. هیئت تحریرالشام که بر بدنه اصلی سوریه و پایتخت مسلح شده بین ۱۵ تا ۳۰ هزار نفر نیرو دارد، در حالی که حداقل برآورد از نیروهای گروه تروریستی موسوم به «ارتش ملی سوریه» ۳۰ تا ۳۵ هزار نفر است.
با این وجود، ارتش ملی بخشهایی از شمال را در دست دارد در حالی که تحریرالشام بخشهای مهمتری را اشغال کرده است. این دو گروه تفاوتهای مهمی دارند که مانع از همگرایی مؤثر آنها میشود، اما این ناهمترازی نیز خود مشکل دیگری در این مسیر است.
۷. رژیمصهیونیستی در جنوب سوریه در حال پیشروی است، اما نتیجهای قطعی کسب نشده است. تلآویو اگر روزی بر پیشبینیپذیری رفتار دولت اسد اتکا داشت و میدانست او تیری به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک نمیکند، امروز چنین تضمینی وجود ندارد.
۸. منطقهای که تحت تسلط اسد باقی مانده بود، شامل تمام سرزمینهای علوینشین و مناطق شیعهنشین و مسیحینشین میشد. هیئت تحریرالشام با این اقلیتها دچار مشکل شده و از سوی دیگر اوضاع امنیتی و اقتصادی نیز رو به وخامت رفته است. اندک اقدامات نمایشی در حوزه اقتصاد و امنیت، با توجه به واقعیت در حال حاضر، نتوانستهاند از نظر رسانهای آرامشبخش باشند.
ساکنان سوریه در حال نظارهاند که چگونه اوضاع بدتر از دوره اسد شده و در همین حال، تروریستهای خارجی در قالب هیئت تحریرالشام درصدد اعمال نفوذ ترکیه بر خود هستند و از سوی دیگر، رژیمصهیونیستی از جنوب دست به پیشروی زده است. ایجاد این شرایط، فضا را برای رشد دیدگاههای مقاومتی در سوریه مهیاتر کرده است.
۹. مقامات ترکیهای در روزهای اخیر بهطور همزمان به رژیمصهیونیستی و ایران تاختهاند. ابتدا وزیر خارجه ترکیه به ایران حمله کرد و سپس اردوغان دست به تهدید تلآویو زد. ترکیه در درون سرزمینهایی که از اسد گرفته، با دیدگاههای مقاومتی و در استانهای جنوبی و احتمالا با دورنمایی از آینده، با رژیمصهیونیستی روبهروست.
اردوغان بلافاصله پس از سقوط سوریه ادعا کرد کلیدهای منطقه در دستان ترکیه قرار دارد، اما امروز مشخص شده در همان سوریه نیز خیلی از موارد در دستان آنکارا نیست.
۱۰. ترکیه مدتها برای ایجاد آشوب در سوریه سرمایهگذاری کرد تا زمانی به ثمر برسد. امروز آنکارا به حداکثر آنچه میتوانست برسد، دست یافته است، اما خبری از سودآوری امنیتی و اقتصادی نیست.
آنکارا احتمالاً متوجه شده که سوریه برایش یک باتلاق و نقطه فرسایش دائمی است؛ گرچه اردوغان در صورت درک این مطلب، به دلیل تبعات سنگین خروجش از سوریه، دست به این کار نخواهد زد.
۱۱. از نظر بینالمللی، اگر سوریه به منبع اقدامات تروریستی در منطقه و جهان تبدیل شود، مسئولیت آن به نحوی بر عهده ترکیه خواهد بود. اگر آنکارا بخواهد نسبت به این پدیده بیتوجه باشد با موانع جهانی مواجه شده و اگر بخواهد بنابر مسئولیت خود با تروریسم بجنگد، ضمن تحمل هزینهها با شورش و کینهتوزی گروههایی مواجه خواهد شد که تا قبل از آن آنکارا را حامی خود میدانستند.