هزینههای پنهان یک رؤیا: از عکس ۳۰۰ هزار تومانی تا وکلای قلابی

به گزارش خبرآنلاین،«لاتاری آمریکا» در ایران سالهاست به نمادی از رؤیای مهاجرت و آغاز دوباره تبدیل شده است؛ رؤیایی که برای بسیاری در برابر تجربه روزمره ناامیدی، تلاطم اقتصادی، محدودیتهای اجتماعی و انسداد مسیرهای پیشرفت، رنگ واقعیت به خود گرفته است. از سال ۱۳۹۱ که ایران به فهرست کشورهای مجاز برای شرکت در این برنامه اضافه شد، هر سال بین سه تا هفت هزار ایرانی موفق به دریافت گرینکارت شدهاند. اکنون کمتر از ۱۰ روز به آغاز ثبتنام لاتاری ۲۰۲۷ باقی مانده و تب و تاب آمادهسازی مدارک بار دیگر در میان صدها هزار نفر بالا گرفته است؛ جمعیتی که بر اساس برآوردها در سالهای اخیر از ۵۵۰ هزار نفر به حدود ۶۸۰ هزار نفر رسیده و احتمالاً امسال مرز ۸۰۰ هزار متقاضی را نیز رد میکند.
شرق در خبری نوشت:برای بخش بزرگی از ایرانیانی که با بحرانهای اقتصادی و آینده نامطمئن دستوپنجه نرم میکنند، شمارش معکوس لاتاری نه یک فرایند اداری بلکه نوعی «امید جایگزین» است؛ امیدی برای رهایی از وضعیت موجود و ورود به کشوری که در ذهن آنان فرصتِ ساختن زندگیای تازه و دارای حداقلی از ثبات و امنیت را فراهم میکند. دادههای وزارت خارجه آمریکا و رصدخانه مهاجرت ایران نشان میدهد که ایران طی پنج سال اخیر رتبه نخست تعداد برندگان لاتاری را داشته و سالانه بین ۴۸۰۰ تا ۶۲۰۰ نفر از ایران پذیرفته میشوند. این در حالی است که محدودیتهای سیاسی و اداری—including تحریمها، قرار گرفتن در فهرست کشورهای حامی تروریسم و ظرفیت محدود سفارتخانههای آمریکا در کشورهای همسایه—شانس موفقیت متقاضیان ایرانی در مرحله مصاحبه را کاهش داده است.
افزایش تعداد متقاضیان همزمان با وخیمترشدن شاخصهای اقتصادی در کشور رخ میدهد. تورم سالانه از ۳۶ درصد در ۲۰۲۰ به ۴۲ درصد رسیده و چهار سال متوالی است که نرخ تورم بالای ۴۰ درصد باقی مانده؛ امری که قدرت خرید مردم را تا ۵۰ درصد پایین آورده است. نرخ بیکاری جوانان نیز در این بازه زمانی بالای ۲۰ درصد ثابت مانده است. «کوین هریس»، استاد دانشگاه کالیفرنیا، در پژوهشی در سال ۲۰۲۳ مهاجرت ایرانیان را «عملگرایی بیرحمانه در برابر نابرابری و فشارهای اقتصادی» توصیف میکند؛ نگرشی که لاتاری را به پلی برای دستیابی به حداقلی از ثبات تبدیل کرده است—even اگر احتمال برندهشدن تنها هشت تا ۱۰ درصد باشد.
اقتصاد کوچکشده، هزینههای بزرگشده؛ از عکس ۳۰۰ هزار تومانی تا وکیلهای قلابی
اگرچه ثبتنام در لاتاری فرایندی ساده و بدون هزینه است، اما ملزومات آن میتواند برای برخی تبدیل به هزینهای قابل توجه شود؛ از تهیه عکس استاندارد گرفته تا استفاده از خدمات مؤسسات مهاجرتی. داستانها و روایتهای ثبتشده نشان میدهد که بازار خدمات پیرامون لاتاری هر سال پررونقتر و در برخی موارد پرخطرتر میشود.
عکاسان از افزایش چشمگیر مراجعهکنندگان خبر میدهند. یک عکاس در خیابان ستارخان از زنی یاد میکند که هر سال برای عکس لاتاری خود و بستگانش مراجعه میکند و امسال بیش از دو میلیون تومان تنها برای چند عکس هزینه کرده است. قیمت عکس از حدود ۲۰۰ هزار تومان در سال گذشته به ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان رسیده است. در برخی آتلیهها روزانه سه تا چهار مراجعهکننده برای عکس لاتاری ثبت میشود؛ نشانهای کوچک از موج گستردهتر امید و اضطراب.
در سوی دیگر، بازار وکلای مهاجرتی و واسطههایی که وعده تسریع روند مصاحبه یا افزایش شانس پذیرش میدهند نیز داغ است؛ بازاری که همواره زمینه کلاهبرداری را فراهم کرده است. «زینب» و همسرش سه سال پیش برنده لاتاری شدند اما به دلیل محدودیتهای کنسولی هرگز دعوت به مصاحبه نشدند. واسطهای به آنها پیشنهاد کرده بود با پرداخت سه هزار دلار، پروندهشان در اولویت قرار میگیرد؛ پیشنهادی که آنها در نهایت با تردید رد کردند.
اما «حسین»، دانشجوی مهندسی برق، قربانی چنین وعدههایی شد. او پس از برندهشدن به آنکارا رفت و از طریق دیگر متقاضیان با وکیلی آشنا شد که ادعا میکرد در سفارت روابطی دارد. حسین با قرضگرفتن چهار هزار دلار و ارسال مدارک، امیدوار بود آیندهاش در آمریکا رقم بخورد، اما در نهایت در مصاحبه رد شد؛ وکیل ناپدید شد، حساب واتساپ حذف شد و او با بدهی سنگین به ایران بازگشت. تجربه او یکی از نمونههای تلخ کلاهبرداریهایی است که بر موج ناامیدی و اشتیاق سوار میشوند.
رؤیای تغییر؛ میان امید آینده و فشار امروز
برای بسیاری، لاتاری بیش از یک قرعهکشی است؛ نمادی از آرزوی تغییر. «ساغر» ۲۰ ساله میگوید خانوادهاش از پیش از تولد او هر سال در لاتاری شرکت میکردند؛ برای آنها این کار آیینی سالانه برای دستیابی به «شروعی دوباره» است. او از انگیزههای شخصی خود از دوران مدرسه تا امروز میگوید؛ از آرزوی تحصیل در مدارسی متفاوت گرفته تا تمایل به آزادیهای اجتماعی و سیاسی، بهویژه بعد از اعتراضات ۱۴۰۱.
«پریسا» که همراه همسر و دو فرزندش به آمریکا مهاجرت کرده، نمونه دیگری از کسانی است که لاتاری مسیرشان را تغییر داده است. آنها بدون برنامهریزی قبلی و تنها یک روز مانده به پایان مهلت ثبتنام اقدام کردند و پس از برندهشدن برای جلوگیری از خطا، به یکی از مؤسسات مهاجرتی مراجعه کردند—با وجود اینکه این مؤسسه در مقابل ۳۰ میلیون تومان هزینه، تقریباً خدمتی ارائه نداد. با این حال، اکنون در آمریکا آینده فرزندانشان را روشنتر میبینند و مهاجرت را راهی برای فرار از غیرقابلپیشبینی بودن اقتصاد ایران میدانند.
شاید همین تضاد میان ناامیدی جمعی و امید فردی است که لاتاری را به پدیدهای اجتماعی تبدیل کرده است؛ پدیدهای که هر سال در مرز میان رؤیا و واقعیت در نوسان است. برای برخی تنها بختآزمایی است و برای برخی دیگر آخرین امید برای آغاز مسیری تازه. در کشوری که شکاف میان انتظارات نسلها، شرایط اقتصادی و چشمانداز آینده روزبهروز عمیقتر میشود، لاتاری همچنان یکی از معدود راههایی است که بسیاری تصور میکنند میتواند آنان را به زندگی باثباتتری برساند—even اگر این راه به اندازه احتمال بردن در یک قرعهکشی نامطمئن باشد.
۲۳۳۲۱۷



